پرسه های عاشـــقانه

متن مرتبط با «به باغ همسفران صدا کن مرا» در سایت پرسه های عاشـــقانه نوشته شده است

به باغ همسفران

  • صدا كن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزينه آن گياه عجيبی است كه در انتهای صميمت حزن می رويد. در ابعاد اين عصر خاموش... من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنها ترم ، بيا تا برايت بگويم ،چه اندازه تنهائی من بزرگ است... و تنهائی من شبيخون حجم ترا پيش بينی نمی كرد و خاصيت عشق اين است . كسی نيست بيا زندگی را بدزديم ، آنوقت ميان دو ديدار قسمت كنيم بيا باهم از حالت سنگ چيزی بفهميم بيا زودتر چيزها را ببينيم ببين عقربك های فواره در صفحه ساعت حوض زمان را به گردی بدل می كنند بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشی ام... بيا ذوب كن در كف دست من جرم نورانی عشق را . ,به باغ همسفران سهراب,به باغ همسفران,به باغ همسفران صدا کن مرا,به باغ همسفران حجت عماد,شعر به باغ همسفران,شعر به باغ همسفران سهراب,متن شعر به باغ همسفران,تفسیر شعر به باغ همسفران,معنی شعر به باغ همسفران,دانلود کتاب به باغ همسفران ...ادامه مطلب

  • تقديم به نسل سياه و سفيد ، بچه های دهه شصت

  • ما بچه های کارتون های سياه و سفيد بوديم کارتونهايی که بچه يتيم ها قهرمانهايش بودند ما پولهايمان را می ريختيم توی قلک های نارنجکی و می فرستاديم جبهه دهه های فجر مدرسه هايمان را تزئين می کرديم توی روزنامه ديواری هايمان امام را دوست داشتيم آدمهای لباس سبز ريش بلند قهرمان هايمان بودند آنروزها هيچکدامشان شکمهای قلمبه نداشتند و عراقی های شکم قلمبه را که می کشتند توی سينما برايشان سوت می زديم شهيد که می آوردند زار زار گريه می کرديم اسرا که برگشتند شاد شاد خنديديم ما از آژير قرمز می ترسيديم ما به شيشه خانه هايمان نوار چسب می زديم از ترس شکستن ديوار صوتی ما, ...ادامه مطلب

  • تو کز نجابت صدها بهار لبريزی...

  • تو کز نجابت صدها بهار لبريزی چرا به ما که رسيدی هميشه پاييزی؟ ببين! سراغ مرا هيچ کس نمی گيرد مگر که نيمه شبی، غصه ای، غمی، چيزی تو هم که می رسی و با نگاه پُر شورت نمک به تازه ترين زخم هام می ريزی خلاصه حسرت اين ماند بردلم که شما بيايی و بروی ، فتنه برنيانگيزی بخند ! باز شبيه هميشه با طعنه بگو که: آه! عجب قصه ی غم انگيزی بگو که قصد نداری که اذيتم بکنی بگو که دست خودت نيست تا بپرهيزی ولی.. . ببين خودمانيم مثل هر دفعه چرا به قهر، تو از جات برنمی خيزی؟ نشسته ای که چه؟ يعنی دلت شکست؟همين؟ ببينمت... ولی انگار که اشک می ريزی عزيز گريه نکن ، من که اولش گفتم: تو از ,تو کز نجابت صدها بهار لبریزی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها