پرسه های عاشـــقانه

متن مرتبط با «دل من راي تو دارد» در سایت پرسه های عاشـــقانه نوشته شده است

در كنج دلم...

  • در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای در اين کلبه ويرانه ندارد دل را بکف هر که نهـــم باز پس آرد کس تاب نگهـــداری ديوانه ندارد در بزم جهان جز دل حسرت کش ما نيست آن شمع که ميسوزد و پروانه ندارد گفتم م, ...ادامه مطلب

  • دل خوش

  • جا مانده است چيزی جايی كه هيچگاه ديگر هيچ چيز جايش را پر نخواهد كرد نه موهای سياه نه دندانهای سفيد... (زنده ياد حسين پناهی) ,دل خوش سیری چند,دلخوشی امیر عباس گلاب,دلخوشی یعنی,دلخوشی ها کم نیست,دلخوشي ها كم نيست,دلخوشی حصین,دلخوش به این مقدار نباشید,دلخوشی حسین ابلیس,دلخوش از آنیم که حج,دلخوشی از امیر عباس گلاب ...ادامه مطلب

  • شاعر دنيا من اگه بودم...

  • شاعر دنيا ، من اگه بودم... آغاز شعرم ، با كلام پدرم بود تشنه تو صحرا ، من اگه بودم... آب حياتم ، توی دست پدرم بود وای اگه گندم ، پوست تنم بود اونكه با دستاش ، منو می كاشت ، پدرم بود... ريشمو تو خاك ، اگه ميگذاشت ، پدرم بود... پدر جونه ، پدر روحه ، پدر دينه و ايمونه ، پدر خسته ، پدر بيـزار ، از اين دنيای ديوونه پدر نوره ، پدر اميد ، پدر عشقـه كه می مونه ، پدر خندون ، ولی گريون از اين دنيای ديوونه از اين دنيای ديوونه پدر عشـــقه كه می مونه... روز پدر مبارك...,شاعر دنیا من اگه بودم,دانلود آهنگ شاعر دنیا من اگه بودم ...ادامه مطلب

  • چشمان من

  • شب در چشمان من است بهسياهی چشم هايمنگاه كن روز در چشمان من است به سفيدی چشم هايم نگاه كن شب و روز در چشمان من است به چشم های من نگاه كن چشم اگر فرو بندم ، جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت ***** ميزی برای كار كاری برای تخت تختی برای خواب خوابی برای جان جانی برای مرگ مرگی برای ياد يادی برای سنگ اين بود زندگی ؟؟؟ ,چشمان من,چشمان منتظر,چشمان منتظر رمان,چشمان من شعر,چشم من داریوش,چشم من داریوش دانلود,چشم من قلب تو,چشم من از داریوش,منصور چشمان سیاه,چشم منو امر ولی ...ادامه مطلب

  • دل نيست كبوتر كه چو برخاست نشيند...

  • ما چون ز دری پای كشيديم ،كشيديم اميد ز هر كس كه بريديم ،بريديم دل نيست كبوتر كه چو برخاست نشيند از گوشه بامی كه پريديم ،پريديم رم دادن صيد خود از آغاز غلط بود حالا كه رماندی و رميديم،رميديم كوی تو كه باغ ارم و روضه خلد است انگار كه ديديم ، نديديم ،نديديم صد باغ بهار است وصلای گل و گلشن گر ميوه يك باغ نچيديم ،نچيديم سر تا به قدم تيغ دعاييم و تو غافل هان واقف دم باش رسيديم ،رسيديم وحشی سبب دوری و اين قسم سخنها آن نيست كه ما هم نشنيديم ، شنيديم,دل نيست كبوتر كه چو برخاست نشيند,دل نیست كبوتر كه چو برخاست نشیند,دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند چاوشی,شعر دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند,دانلود آهنگ دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند,معنی شعر دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند,آهنگ دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند,متن شعر دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند ...ادامه مطلب

  • دل من

  • دل من چه خردسال است. ساده می نگرد... ساده می خندد... ساده می پوشد... دل من از تبار دیوارهای کاهگلی است... ساده می افتد. ساده می شکند. ساده می میرد. دل من تنها سخت می گیرد... انسان کلاً موجودیه که وقتی خرش از پل بگذره ،همه چی یادش میره اونی هم که اینو قبول نداره خرش هنوز روی پله...,دل من چاوشی,دل من,دل من گرفته زین جا,دل من رای تو دارد,دل من دیگه خطا نکن,دل من دیر زمانیست,دل من چاوشی متن,دل من سخت آرزو دارد,دل من گرد جهان گشت,دل من راي تو دارد ...ادامه مطلب

  • در چهره تو مهر و صفا موج ميزند ، ای شهره در وفا و صفا می پرستمت...

  • مادر گويند مرا چو زاد مادر پستان به دهن گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من بيدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شيوه راه رفتن آموخت يك حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شكفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست تا هستم و هست ،دارمش دوست... (ايرج ميرزا) آدما تا وقتی کوچيکن دوست دارن برای مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن. وقتی بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتی هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادرندارن!... به سلامتی همه مادرای دنيا... اگر 4 تکه نانخيلي خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشيد ,تغییرات چهره در توالت ...ادامه مطلب

  • نوشته های من

  • ,نوشته های من,نوشته های منطقی,نوشته های مناسب پروفایل,نوشته های منشور کوروش,نوشته های من و عشقم,نوشته های,نوشته های من برای عشقم,نوشته های من و آقامون,نوشته های من علیرضا اسماعیلی,نوشته های منصوره صالحی ...ادامه مطلب

  • تو کز نجابت صدها بهار لبريزی...

  • تو کز نجابت صدها بهار لبريزی چرا به ما که رسيدی هميشه پاييزی؟ ببين! سراغ مرا هيچ کس نمی گيرد مگر که نيمه شبی، غصه ای، غمی، چيزی تو هم که می رسی و با نگاه پُر شورت نمک به تازه ترين زخم هام می ريزی خلاصه حسرت اين ماند بردلم که شما بيايی و بروی ، فتنه برنيانگيزی بخند ! باز شبيه هميشه با طعنه بگو که: آه! عجب قصه ی غم انگيزی بگو که قصد نداری که اذيتم بکنی بگو که دست خودت نيست تا بپرهيزی ولی.. . ببين خودمانيم مثل هر دفعه چرا به قهر، تو از جات برنمی خيزی؟ نشسته ای که چه؟ يعنی دلت شکست؟همين؟ ببينمت... ولی انگار که اشک می ريزی عزيز گريه نکن ، من که اولش گفتم: تو از ,تو کز نجابت صدها بهار لبریزی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها