شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آويخته بود
من در اين خانه تنها ، تنها
غم عالم به دلم ريخته بود
ناگهان حس كردم
كه كسی آنجا بيرون در باغ
در پس پنجره ام می گريد...
صبحگاهان شبنم می چكيد از گل سيب .
پر پرواز ندارم اما دلی دارم و حسرت دُرناها.....
خوشا پرکشیدن ،
خوشا رهایی...
پرسه های عاشـــقانه...برچسب : گريه سيب,گریه سیب,گریه سیب هوشنگ ابتهاج,گریه سیب سرخی, نویسنده : 02parandeh0 بازدید : 51